این آلام را بغض هم جواب کرده است...

این سماجت عجیب
پافشاری شگفت دردهاست
دردهای آشنا
دردهای بومی غریب
دردهای خانگی
دردهای کهنه ی لجوج

اولین قلم
حرف حرف درد را
در دلم نوشته است
دست سرنوشت
خون درد را
با گلم سرشته است
پس چگونه سرنوشت ناگزیر خویش را رها کنم؟
درد
رنگ و بوی غنچه ی دل است
پس چگونه من
رنگ و بوی غنچه را ز برگ های تو به توی آن
جدا کنم؟
دفتر مرا
دست درد می زند ورق
شعر تازه ی مرا
درد گفته است
درد هم شنفته است
پس در این میانه من
از چه حرف می زنم؟

درد حرف نیست
درد نام دیگر من است
من چگونه خویش را صدا کنم؟
( مرحوم قیصر )

طبقه بندی موضوعی

آخرین مطالب

آنچه در «گذشته» گذشته

چهارشنبه, ۱۷ مهر ۱۳۹۲، ۰۱:۱۱ ق.ظ

1-هفته گذشته معاونت سینمایی وزارت ارشاد، یکی از اولین اقدامات تاثیر گذار خودش را انجام داد، انتخاب نماینده جمهوری اسلامی ایران برای حضور در رقابت آکادمی «اُسکار». این که چرا باید ما در اُسکار نماینده داشته باشیم و آن را به رسمیت بشناسیم و برای بردن جایزه اش سر و دست بشکنیم و دریافت جایزه ی آن را یکی از مفاخر و رزومه ی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامیِ جهوری اسلامی بدانیم، به کنار (که خود فاجعه ای است که عمقش ناپیداست!) ولی حداقل باید بدانیم که چرا این فیلم (گذشته - اصغر فرهادی) باید انتخاب شود؟ مگر نه اینکه فیلم باید ایرانی باشد و نماینده ی سینمای ایران؟ تهیه کننده و سفارش دهنده ی این فیلم که کمپانی های اروپایی و فرانسوی هستند! این فیلم که بواسطه ی اروپایی بودنش و کارگردانش، دیده خواهد شد و مهجور نخواهد ماند و نمانده. آیا به صرف داشتن دو بازیگر ایرانی و یک کارگردان اسکار برده(با فیلمی که انگ دروغ و فریب کاری به ایرانی ها زده) این فیلم ایرانی می شود؟ حداقل اگر در این آوردگاه آزموده شده، فیلمی از سینمای خودمان با بازیگران ایرانی به نمایش در می آمد کمی این درد التیام می یافت، اما درد آنجا شدت می یابد که حتی درک درستی از فلسفه ی این جشنواره ندارند و نمی دانند حرکت در این راه هیچ نسبتی با بازی «برد-برد» ندارد و از ابتدا باخت نصیب ما می شود. البته می توانیم در صورت بردن اُسکار فریاد «برد،برد، اُسکار برد» سر دهیم تا شاید یادمان برود چه چیزهایی را باختیم!





2-خود فیلم در فضایی مبهم، خلسه وار  وبه شدت نا مفهوم می گذرد. فضایی که فرهادی علاقه زیادی به آن نشان می دهد. بازیگرانی با لباس ساده-با رنگ های غیر روشن- دیالوگ های تا حد امکان کم، شخصیت هایی منفعل در نشان دادن احساسات شان، گویی با نگاه، باید احساس فروخورده شان را فهم کرد.

اما هوش فرهادی را نباید نادیده گرفت، او با انتخاب صداهای پس زمینه ذهن مخاطب را به صورت نا خودآگاه متوجه این موضوع می کند که در این سکانس چه احساسی باید داشته باشد. حدود نصف ماجراهای فیلم در خانه ای اتفاق می افتد که نزدیک به ریل های قطار است و صدای گذشتن قطار التهاب را به همراه می آورد. یا محل کار «سمیر» که در مرکز شهر و مکانی پرتردد است، در مواقعی با صدای شلوغی شهر آمیخته و مخاطب را به خوبی در جریان نگه می دارد. البته مخاطب می تواند در صورت سردرگم بودن از فهم فیلم، به صدای پس زمینه توجه کند و احساس مناسب (از نظر کارگردان) را در آن صحنه داشته باشد!

شخصیت های تأثیر گذار فیلم «احمد» (مرد ایرانی با بازی علی مصفا) ، «مارین»( زن فرانسوی با بازی برنیس بژو)، «سمیر» ( مرد مهاجر با بازی طاها رحیم) و «لوسی» (دختر مارین با بازی پاولین برلت) هستند. در ابتدا با داستانی گمراه کننده مواجه می شویم و کنجکاو از اینکه چرا لوسی سعی در گریز از خانه دارد. پس از آنکه مخاطب علت را دریافت،بارها فریب داده می شود و از اینکه از داستان خبر ندارد رنج می کشد! تعلیق اینجا به شدت زیاد و داستان وارِ محض به نظر می رسد.

اما عجیب ترین قسمت فیلم شخصیت «سمیر» است، کاراکتری که مشخص نیست به ادامه زندگی با چه کسی علاقه مند است! این سوال برای همه پیش می آید که اگر این قدر به بازگشت همسرش به زندگی و خارج شدن او از کما علاقه دارد، چرا به یک رابطه پنهانی دست زده است؟ البته مخاطب این جریان را دیر می فهد، اما کارگردان چطور؟ او هم دیر فهمیده؟ این نه نسبتی با تعلیق دارد نه با واقعیت! بلکه بیش از یک شخصیت پردازی اشتباه، یک داستان بی قواره به نظر می رسد که به تن یک فیلم نامه نیامده!

بعد از ویرایش: اون جمله ای که خط زده شده در اول قسمت 2، کمی اغراق داره و وقتی فکر میکنم میبینم باید حذف بشه. ولی بقیه عبارات کاملا تایید میشود!

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۰۷/۱۷
اسماعیل

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">